به يادگار نوشتم خطي ز دلتنگي
به يادگار نوشتم خطي ز دلتنگي
**حيات غفلت رنگين يك دقيقه ي حوا ست**
دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:,
باغ همسفران

صدا كن مرا.
صداي تو خوب است.
صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي است
كه در انتهاي صميميت حزن مي‌رويد.

در ابعاد اين عصر خاموش
من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترم.
بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است.
و تنهايي من شبيخون حجم تو را پيش‌بيني نمي‌كرد.
و خاصيت عشق اين است.

كسي نيست،
بيا زندگي را بدزديم، آن وقت
ميان دو ديدار قسمت كنيم.
بيا با هم از حالت سنگ چيزي بفهميم.
بيا زودتر چيزها را ببينيم.
ببين، عقربك‌هاي فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گردي بدل مي‌كنند.
بيا آب شو مثل يك واژه در سطر خاموشي‌ام.
بيا ذوب كن در كف دست من جرم نوراني عشق را.

مرا گرم كن
(و يك‌بار هم در بيابان كاشان هوا ابر شد
و باران تندي گرفت
و سردم شد، آن وقت در پشت يك سنگ،
اجاق شقايق مرا گرم كرد.)

در اين كوچه‌هايي كه تاريك هستند
من از حاصل ضرب ترديد و كبريت مي‌ترسم.
من از سطح سيماني قرن مي‌ترسم.
بيا تا نترسم من از شهرهايي كه خاك سياشان چراگاه جرثقيل است.
مرا باز كن مثل يك در به روي هبوط گلابي در اين عصر معراج پولاد.
مرا خواب كن زير يك شاخه دور از شب اصطكاك فلزات.
اگر كاشف معدن صبح آمد، صدا كن مرا.
و من، در طلوع گل ياسي از پشت انگشت‌هاي تو، بيدار خواهم شد.
و آن وقت
حكايت كن از بمب‌هايي كه من خواب بودم، و افتاد.
حكايت كن از گونه‌هايي كه من خواب بودم، و تر شد.
بگو چند مرغابي از روي دريا پريدند.
در آن گيروداري كه چرخ زره‌پوش از روي روياي كودك گذر داشت
قناري نخ زرد آواز خود را به پاي چه احساس آسايشي بست.
بگو در بنادر چه اجناس معصومي از راه وارد شد.
چه علمي به موسيقي مثبت بوي باروت پي برد.
چه ادراكي از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراويد.

و آن وقت من، مثل ايماني از تابش "استوا" گرم،
تو را در سرآغاز يك باغ خواهم نشانيد.

سهراب سپهری

 



نظرات شما عزیزان:

میخواهم زندگی کنم
ساعت15:29---18 آبان 1391
حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر.
با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده...


◄╫عشقي نافرجام╫►
ساعت20:40---14 آبان 1391
ممنون از اینکه بهم سر زدید


اگر سهمی از فردا داشتم که هیچ…
اما اگر فردا سهم من نبود…
به یاد این همه سادگی، یک یادش بخیر ساده از سهم خودت برایم کنار بگذار، تا لااقل تلافی کرده باشی، امروزی را که تمام سهمم را برای دلتنگیت کنار گذاشتم…


شاهزاده سیاه
ساعت16:04---7 آبان 1391
خدایی راجع به شعر سهراب چی بگم جز اینکه خیییییییییییلی قشنگی بود؟

+آپم.میای؟


خاطرات یک آتش نشان
ساعت6:27---7 آبان 1391
سلام
ممنونمکهواسه برگ زدن دفتر خاطراتم زمان میذارین / سپاس
بيا با هم از حالت سنگ چيزي بفهميم.


مــریــم
ساعت22:14---6 آبان 1391
در زندگـی بـرای هـر آدمی ،

از یکــ روز ، از یکــ جـا ، از یکــ نفــر به بعـد ،

دیگـر هیـچ چیـز مثـل قبـل نیست ،

نـه روزهـا ، نـه رنگهـا ، نـه خیابانهـا ...



فاطمه
ساعت21:40---6 آبان 1391
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است

مثل همین باران بی سوال

که هی می بارد

که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!


ساناز
ساعت20:04---6 آبان 1391

دلم تنگ شده براى روزهاى کودکى!
که بهانه ى گريه ام داشتن يک عروسک بود!
نه يک آدم!!


reza
ساعت15:26---5 آبان 1391
سلام خیلی اپ زیبایی بود

ارغــــــــوان
ساعت13:46---5 آبان 1391
خیلی خیلی زیبا بود

hengameh
ساعت12:24---5 آبان 1391
عیدقربان، جشن رهایی ازاسارت نفس وشکوفایی ایمان ویقین ،عیدسرسپردگی وبندگی ،عیدنزدیک شدن دلها به قرب الهی مبارک باد.

روز اوج بندگی و تجلی ایثار ابراهیمی مبارک

عید سعید قربان، جشن تقرب عاشقان حق مبارک.


hengameh
ساعت22:06---4 آبان 1391
عالی بود

Mahan
ساعت20:59---4 آبان 1391
دلا امشب به می باید وضو کرد، و هر نا ممکنی را آرزو کرد..
عیدت مبارک.


ayda
ساعت12:41---4 آبان 1391
slm asisam fadatsham bazam bhm sar bezab mgh30 bo0sssssssssssssssssss

my love
ساعت23:14---3 آبان 1391
هــنوز هم عاشــقانه‌هايم را عاشــقانه براي تــو مي‌نــويسم.
هنــوز هم در ازدحــام اين هــمه بي تو بــودن از با تــو بودن حــرف مي‌زنم.
هــنوز هم باور دارم عــشق ما جــاودانه است...


سلام. عاااااااالی بود. مرسی از دعوتت.


فاطمه
ساعت22:05---3 آبان 1391
سلام؛واقعا قشنگ بود ممنونم که خبرم کردی

Mahan
ساعت21:13---3 آبان 1391
سلام پریسا خانوم. خوبی؟
خسته نباشی..
دست گذاشتی رو شاعر مرد علاقم..


roya
ساعت20:53---3 آبان 1391
سلام عزیزم مثل همیشه عالی بود

مــریــم
ساعت20:34---3 آبان 1391
عالی بود
سهراب بی نظیره


ساناز
ساعت18:53---3 آبان 1391
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!

اعـتـرافــ مـی کـنـــم : ..

زمـــــــانــــــی دل یـــکــی را ســوزانـــده ام !!

حــالا ..

یـــــکـــــی..

یـــــکــــــی ..

یـــــــــکــــــی ..

دلــــم را مــی ســوزانـــنـــــد !!


کلبـــــــــه تنهــــــــــــــایی!!!
ساعت18:50---3 آبان 1391
فقط باش... همين كه هستي كافيست... دور از من... بدون من... چه فرقي ميكند؟؟؟ گل ميخري،خوب است!براي من نيست!؟نباشد!!! ھمين که رختمان زير يك آفتاب خشك ميشود كافيست... دلخوشم به اين حماقت شيرين...

پسر عاشق
ساعت17:38---3 آبان 1391
سلام پریسا جون خوبی وبت عالیه بود عزیزم .مر30 بهم سر زدی

nima
ساعت15:41---3 آبان 1391
ممنونم از حضورت

pegah
ساعت19:24---2 آبان 1391
سلام پریسا جون.دیگه خبری ازت نیست منتظرتم

وروجک
ساعت19:59---1 آبان 1391
به اندازه ی چشمان کفتربازی که کفترش بر بام دیگری نشسته ، بیقرارتم !



شـیـ♥احسان♥ـطون
ساعت9:43---1 آبان 1391
بیست

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ 8:30 |پريسا نويدادهم